مهربانی های یک دختر
1391/11/14 15:54
227 بازدید
اشتراک گذاری
پدر دخترک پنج ساله اش را تشر زده بود که چرا کاغذ کادویی طلایی گران قیمتش را خراب کرده. مخارجش زیاد بود و هزینه های زندگی کلافه اش می کرد. اما وقتی که دخترک جعبه کادو پیچ شده را به او داد از رفتار تندش پشیمان شد . جعبه را باز کرد اما وقتی چیزی درون آن نیافت با عصبانیت گفت ، هنوز نمی دانی وقتی هدیه ای به کسی میدهی انتظار دارد که چیزی درون آن باشد اشک در چشمان دخترک حلقه زد و با بغض گفت : اما پدر جعبه که خالی نیست پر از بوسه های من است
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی