ملیسا
ملیسا جونم حسابی شیطون شدی و حسابی هم شر شدی
گلم دیگه همه چی رو از زیر دستت بر داشتیم و قایم کردیم
وقتی میذارمت تو روروئک خودتو میکوبی به این ور و اون ور وقتی هم به دیوار میخوری دیگه راهی نداری بری اول صبر میکنی این ور و اون ورتو نگاه میکنی راه دیگه پیدا میکنی و میری وقتی هم میرسی به میز آیینه شعمدون دستت رو محکم میکوبی به میزش وقتی دردت میاد یه ذره نق میزنی بعد ادامه کارتو انجام میدی
وقتی من با تلفن حرف میزنم تو هم بغلم هستی حسابی سیم تلفن رو میخوری اینقدر میخوری که دیگه برق انداختی به قول معروف شب عیدی کار مامانو راحت میکنی وقتی از دستت میگیرم انقدر گریه میکنی که مجبور میشم دوباره بهت بدم تا ساکت بمونی
راستی اون روز گذاشته بودمت تو روروئک یه دفعه دیدم ازت خبری نیست رفتم دیدم ددفتر و مداد مهدیس رو برداشتی و داری حسابی میخوری ازت گرفتم ولی حسابی گریه کردی مهدیس خبر نداشت وقتی بهش گفتم بیچاره انقدر گریه کرد که نگو چندتشش میشد دست بزنه به وسایلاش چون خیس خالی بود الهی من فدای مهدیس جونم بشم
تازگی ها یاد گرفتی وقتی حرص میخوری موهاتو با مشتت میکنی منم خیلی اعصابم خوردمیشه وقتی موهاتو تو دستات میبینم هی دعوات میکنم ولی کو گوش شنوا تازه وقتی میکنی دردت میاد میشنی گریه میکنی اونوقت فکر میکنی مقصر ماییم جالبه به خدا
دیشبم به مهدیس گفتم چون هفته آخره از خانومتون بپرس ببین اگه کسی نمیره تو هم نرو اما مهدیس جونم گفت اگر کسی هم نره من میرم تا حداقل نصفه روز و از دست هم گریه های ملیسا هم کاراش راحت باشم خستم میکنه مدرسه بهتر از خونست بیچاره بچم دلم سوخت الهی من فدات بشم از دست این ملیسا